پيوستنگاري فرهنگي | انگيزهپژوهي استفاده از شبكههاي اجتماعي
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، انگيزهپژوهي يكي از اركان پيوستنويسي فرهنگي است. همانگونه كه در بخش اول گذشت، كاربران شبكههاي اجتماعي انگيزههاي مختلفي مثل دانشافزايي را دليل بر استفاده از اين شبكه ها ميدانند. در ادامه، با رويكرد واقع گرايانه به بررسي ساير انگيزه هاي ادعايي و واقعي كاربران شبكه هاي مجازي ميپردازيم.
۱. گسترش ارتباطات
دومین انگیزهاي كه كاربران شبكههاي اجتماعي مطرح ميكنند گسترش ارتباطات است؛ آنها مدعي هستند انسان هرچه روابط بيشتري داشته باشد بهتر است و فوايدي براي اين رابطهها بيان ميكنند. شبكهاي مجازي در خصوص گسترش روابط بسيار تاثيرگذار بوده و توانسته است افراد را از شرق و غرب عالم به هم متصل كند. اتفاقا اسلام نيز به گسترش روابط نگاه ويژهاي دارد و بر رابطه برادران و خواهران ايماني و ايجاد روابط دوستانه تأكيد ميكند؛ اميرمؤمنان در خصوص داشتن رفيق همراه ميفرمايند:
الرفيق ثم الطريق
اولين رفيق راه انتخاب كن و سپس قدم در راه بگذار.
در ادبيات ايران نيز اين جمله مشهور است كه ميگفتند هزار دوست كم و يك دشمن بسيار است.
البته آنچه مسلم است يك رابطه خوب بايد از قوانيني پيروي نمايد تا منفعتش به بالاترين سطح و مخاطراتش به حداقل برسد. با بررسي اين قوانين و تطبيق آن با شبكههاي اجتماعي نتايج قابل توجهي به دست مي آيد.
برخي از آن قوانين عبارتند از:
الف: شناخت
در كره خاكي ما در حال حاضر بيش از هفت ميليارد انسان با افكار، اعتقادات، سبك زندگي، دين و مذهب، انگيزه، منش زندگي و دها وجه تمايز مختلف ديگر زندگي ميكنند. در رابطههاي بدون شناخت افراد نميدانند با چه كسي در ارتباط هستند و چه بسا در اين رابطههاي ناشناخته ضربههاي هولناكي بخورند، به همين دليل يكي از اصليترين اصول رابطه داشتن شناخت نسبت به طرف مقابل است تا مشخص شود كه آيا ميتوان در يك بستر امن با او ارتباط داشت يا نه.
آنچه بر كسي پوشيده نيست اين است كه بسياري از افراد در فضاي مجازي هويت و شخصيت اصلي خود را مخفي نگه ميدارند و صفحههاي مجازي پر است از شخصيتهاي مجازي كه وجود خارجي ندارند شخصيتهايي كه فقط در دايره ذهن كاربر زندگي ميكنند. مسنجرها پر است از دروغهايي در مورد نام، سن، مذهب، تحصيلات، اعتقادات، محل زندگي و حتي جنسيت و پروفايلها مزين به عكسهايي است كه در موارد زيادي بايك سرچ ميتوان آنها را در اينترنت پيدا كرد. شخصيتها در فضاي مجازي بيش از آنكه حقيقي باشد خيالي هستند.
ب: ايجاد كمال و رشد
دومين ملاك يك رابطه خوب اين است كه در بستر اين رابطه افراد به رشد و كمال دنيوي و اخروي يكديگر كمك كنند به قول سعدي:
همنشین تو از تو به باید/ تا تو را عقل و دین بیفزاید
فضاي مجازي به دليل مؤلفههاي حاكم در اصول ارتباطي آن در حال حاضر فاقد چنين ملاكي است چه اينكه رابطهاي كه بر پايه شناخت نباشد چگونه ميخواهد كمال افزا باشد. آنچه در اين فضا اتفاق ميافتد چه بسا كاملا بر خلاف اين ملاك باشد و افراد بعد از مدتي كه در اين فضا قرار ميگيردند به دليل وجود يك حاشيه امن بسياري از سجاياي اخلاقي همچون صداقت را از دست ميدهند.
ايجاد آرامش روحي
آرامش، گمشده بشر قرن 21 است؛ گمشدهاي كه براي يافتن آن از دل طبيعت تا گوشه گوشه خانه ها را باید جستجو كرد.
يكي از چيزهايي كه به انسان آرامش ميدهد داشتن رابطههاي امن و سنگ صبورهائي است كه انسان در تنگنا به آنها پناه ببرد. آدمها در دنياي حقيقي با توجه به تجربياتي كه دارند و براي حفظ اين آرامش روابط خود را مهندسي ميكنند و سعي ميكنند از رابطههايي كه آرامش آنها را به هم ميريزد دوري كنند، اما از آنجا كه خيلي از افراد اسم ارتباطات مجازي را رابطه نميگذارند احتياطهاي فضاي حقيقي را نيز مورد توجه قرار نميدهند. غافل از اينكه وابستگي هاي فضاي مجازي گاه به مراتب سخت تر از فضاي حقيقي است چرا كه فضاي حقيقي را ميبينند و با احتياط گام بر ميدارند ولي فضاي مجازي را تخيل ميكنند و در خيال خود بدون احتياط قدم بر ميدارند و به يك باره مشاهده ميكنند در وسط يك رابطه هستند رابطهاي كه هيچكدام از مؤلفههاي يك ارتباط امن را ندارد.
۲. فعاليت فرهنگي
سومین انگیزه ای که افراد براي ورد به شبکههای اجتماعی بیان می کنند انگیزه های فرهنگی است. بسیاری از افراد با این انگیزه به شبکههای مجازی ورود پیدا میکنند اما بعد از مدتي از ناكامي در فعاليت و حتي سير قهقرائي خود گلايه ميكنند و اين به دليل آن است كه ملاكهاي يك فعاليت فرهنگي خوب را مراعات نكرده اند.
مهمترين ملاكهاي يك فعاليت فرهنگي خوب عبارتاند از:
علم
علم و دانش پايه همه فعاليتهاي مؤفق است و نكته اينجاست كه فعاليت هرچه ظريفتر باشد به علم بيشتري نياز دارد. يك فعال فرهنگي با ظريفترين مقوله دنيا يعني روح و باور انسانها كار دارد به همين دليل بايد دانش مديريت روح و نيز علم فعاليت فرهنگي را داشته باشد.
در مورد فعاليت فرهنگي در شبكههاي اجتماعي سه علم مهم نياز است كه عبارتند از:
1 علم توليد محتوا
توليد محتوا شايد به ظاهر كار سادهاي به نظر برسد، اما توليد محتوا براي شبكههاي اجتماعي كار بسيار پيچيدهاي است. در اين كار علاوه بر آنكه بايد توان تهيه مواد خام محتوا از منابع وجود داشته باشد، فعال فرهنگي بايد بتواند آن را در قالبي مطابق با شرايط فضاي مجازي بريزد، در توليد محتوا براي شبكههاي اجتماعي علومي مانند منبع شناسي، هنر نويسندگي، زيبايي شناسي، جامعه شناسي، روان شناسي و سواد رسانه اي دخيل هستند و فعال فرهنگي در شبكههاي اجتماعي لااقل بايد به اندازه ضرورت از اين علوم برخوردار باشد. در اينجا فقط يك سوال كافي است؛ شما چند فعال فرهنگي در فضاي مجازي را ميشناسيد كه با اين ظرافت به توليد محتوا و نشر در اين فضا بپردازد؟! آنچه واقعيت است اين است كه فضاي مجازي بيشتر بر اساس كپي و بازنشر از يكديگر و بدون شناخت از منبع توليد كننده فعاليت ميكند تا بر اساس توليد محتواي عالمانه.
2 علم به فنون:
براي فعاليت فرهنگي در شبكههاي اجتماعي لازم است تا فعال فرهنگي دانش و فن شبكههاي مجازي را ياد بگيرد. به عنوان مثال علم كنشگري در فضاي مجازي علمي است كه در دانشگاههاي بزرگ دنيا مورد پژوهش و دقت قرار ميگيرد و يا فنوني كه مربوط به قابليتهاي نرم افزارهاست بايد مورد توجه فعال فرهنگي باشد. چه بسا قابليتهايي كه در اين نرم افزارها وجود دارد و ميتواند به فرد كمك شاياني براي ادامه فعاليت بنمايد اما غفلت از آنها باعث ميشود تا فرد نتواند بهره لازم را در راستاي فعاليت خود از اين فضا ببرد.
نداشتن علم توليد محتوا و فنون شبكه هاي اجتماعي باعث شده است تا بسياري از فعالان فرهنگي در اين فضا سرخورده شوند و از ادامه فعاليت باز ايستند.
3 علم به مخاطرات
سومين علم مورد نياز براي فعال فرهنگي و حتي ساير كاربران شبكههاي مجازي، علم به مخاطرات اين فضا است. فضاي مجازي فضايي است كه پشت پردههاي زيادي دارد و آنچه ما ميبينيم تنها درصد كمي از واقعيت است. نشناختن مخاطرات اين فضا باعث ميشود تا فرد بعد از مدتي گرفتار مشكلات بزرگي شود كه گاه جبران ناپذير است . به عنوان مثال بسياري از فعالان فرهنگي با گوشيها و دستگاههاي شخصي خود اقدام به كنشگري فرهنگي در اين فضا مينمايند غافل از آنكه وقتي شما به شبكههاي اجتماعي متصل ميشويد بيش از آنكه شما به شبكه دسترسي داشته باشيد اين گردانندگان شبكههاي اجتماعي هستند كه به دستگاه شما دسترسي دارند و در اين جا خطر هك و لو رفتن اطلاعات شخصي وجود دارد ؛ اين خطر به مراتب بيشتر فعال فرهنگي را تهديد ميكند چراكه انديشهها معمولا مخالف دارند و دسترسي به اطلاعات شخصي يكي از راه هاي به زانو در آوردن انديشه مخالف است.
مخاطره ديگري كه در فضاي مجازي وجود دارد مخاطره روحي و معنوي است. فعال فرهنگي بايد از لحاظ سطح تقوي و ايمان در حدي باشد كه حتي در حاشيههاي امن نيز خدا را حاضر و ناظر ببيند . فضاي مجازي را همه كاربران ميشناسند و به زمينههاي آلودگي در اين فضا آگاهند؛ حال اگر كسي اين خطر را ناديده بگيرد و يا تقواي لازم را نداشته باشد در لغزشگاهها خواهد لغزيد و انساني كه با هدف مقدس فعاليت فرهنگي به اين فضا پاي گذاشته است بعد از مدتي خود را آلوده به گناهاني ميبيند كه هيچگاه در فضاي حقيقي به آنها تن نميداد.
اينها مهمترين انگيزههاي ادعايي توسط كاربران شبكه هاي اجتماعي ميباشد كه همانگونه كه ميبينيد فروريخت. البته ممكن است به ندرت كساني با تدوين اصولي براي خود توانسته باشند از اين فضا در راستاي همين انگيزهها استفاده كنند و اين قابليت در اين ابزار وجود دارد؛ اما آنچه گذشت واقعيت غالب بر فضاي مجازي كشور بود.
آنچه در پيوستنگاري فرهنگي لازم است كشف انگيزههاي حقيقي و تفكيك انگيزههاي حقيقي از انگيزههاي ادعايي و نيز انگيزهسازي حكيمانه است؛ البته در استفاده از فضاي مجازي انگيزههاي قابل توجهي مثل تجارت، ارتباطات سازماني، گروههاي خانوادگي، كانالهاي خبررساني و ... وجود دارد كه درصد كمي از اين فضا را تشكيل ميدهد.
اين قسمت از نوشتار در پي متهم كردن تمامي جامعه نيست و فقط قرار است پرده از واقعيتي برداريم تا مشخص شود عمده انگيزههاي موجود در فضاي مجازي از چه جنسي است تا از اين رهگذر بتوانيم دقيقتر در راستاي پيوست نويسي فرهنگي براي شبكه هاي مجازي قدم برداريم.
در ميان اپليكيشنهاي ارتباطي نرم افزارهايي GPS محوري وجود دارند كه صرفا براي ارتباطهاي ناشناخته استفاده ميشوند. اين اپليكيشينها با جستجوي در فضاي پيراموني كاربراني را به شما معرفي ميكنند كه تنها وجه مشترك آنها با شما استفاده از اين نرم افزار است؛ نرمافزارهايي مثل بيتالك، نرم افزارهاي دوستيابي و يا بهتر بگوييم شهوتمحور هستند كه رابطههاي بيقانون و بدون حد و مرز را دامن ميزنند اين نرم افزارها به زبان عاميانه نشسته پاكند و بحث در مورد آنها جز توضيح واضحات نيست؛ البته خواستگاه اصلي اين نرم افزار ها در غرب تجارت بوده است و كاربران با يك سرچ محيطي مراكز فروش مورد نياز خود را در نزديكترين محل پيدا ميكردند و اقدام به خريد مينمودند، اما به مرور زمان تغيير كاربرد داده و مخصوصا در دنياي شرق به نرم افزارهاي رابطه گستر تبديل شده اند.
دسته دوم نرم افزارهايي هستند كه از دو بخش اطلاعاتي و ارتباطي تشكيل شده اند كه بخش ارتباطي بر بخش اطلاعاتي آن غلبه پيدا كرده است.
انگيزههاي حقيقي براي عمده كاربران را ميتوان در موارد زير خلاصه كرد:
الف: پاسخگويي كاذب به نيازهاي حقيقي:
افراد و مخصوصا جوانان در دنياي امروز نيازهاي حقيقي دارند، نياز به ارتباط، نياز به سخن گفتن و داشتن سنگ صبور و چندين و چند نياز ديگر كه متاسفانه در موارد زيادي در فضاي حقيقي به آن پاسخ درستي داده نميشود اين افراد در شبكههاي مجازي به دنبال رفع اين نياز حقيقي خود هستند. آنها در اين فضا براي نياز واقعي خود پاسخي كاذب درست ميكنند تا از آلام و ناراحتيهاي آنها بكاهد؛ در واقع اين فضا نوعي مخدر است تا فضاي واقعي را فراموش كنند. كساني كه به اعتيادهاي اينترنتي گرفتارند اين واقعيت را تاييد مينمايند.
ايجاد حاشيه امن
انسانها معمولا براي شخصيت واقعي خود و وجهه اجتماعيشان احترام ويژه اي قائل هستند و سعي ميكنند تا اين وجهه را در فضاي حقيقي از دست ندهند؛ به همين دليل و در موارد زيادي از ترس آبرو در فضاي حقيقي از بسياري از كارها اجتناب ميكنند اما فضاي مجازي حاشيه امني است كه در ظاهر كسي از آن خبر ندارد و همين حاشيه امن انگيزه روي آوري بسياري از افراد به شبكه هاي اجتماعي ميشود. این فضا در واقع حکم اتاق خلوتی را دارد که فرد می داند در آنجا دیده نمیشود به همین دلیل بسیاری از افراد كارهایی را که در فضای حقیقی از انجام آن شرمسار میشوند در فضای مجازی انجام میدهند و اینجا را حاشیهای امن برای خود می دانند.
حرف پایانی
در حال حاضر بيش از 60% اينترنت كشور در شبكه هاي اجتماعي استفاده ميشود كه با اصلاح انگيزههاي واقعي و حذف انگيزههاي ادعايي اين ميزان به كمتر از 10% خواهد رسيد؛ چراكه بنا بر گزارشهاي ميداني كمتر از 10% از فضاي شبكههاي اجتماعي به مسائلي مثل تجارت، ارتباطات سازماني، گروه هاي خانوادگي، كانالهاي خبر رساني و ... اختصاص دارد.
عدم نگارش پيوست فرهنگي باعث شد تا نسلي در بستر شبكه هاي اجتماعي بسوزند و به تعبير مقام معظم رهبري(حفظهالله) به قتلگاه بروند. نسلي كه عمرش در اين ميان وجه المصالحه مصلحت انديشيهاي سياسي و منافع حزبي شد تا در تخدير شبكههاي اجتماعي از واقعيت پيراموني خود غافل شود.
آيا كسي براي پاسخگويي وجود دارد؟!/۹۱۸/ی۷۰۳/س
عبدالصالح شمساللهي